کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسین کریمی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : مسمط    

عجب خجسته حدیثی که همچو گوهر بود            سـفــارش پـدری بـه جـوان دلـبـر بـود
نرو از آن در کوچک که سمت دیگر بود            که چشم خیل گدایان همیشه بر در بود


چه بارگاه و چه صحنی شبیه مشهد ما            چـه آشـیـانـۀ امـنـی شـبـیـه مـشـهـد مـا
عجب حریم و چه شأنی شبیه مشهد ما            خیال صحن و سرایت همیشه در سر بود

چه خوب می‌شد اگر تا سحر درون حرم            فقط سه واژۀ تنها من و ضریح و سرم
تو هم اگر که بیایی ز اوج لطف و کرم            کـدام خاطـره از این خـیـال برتر بود؟

تـمـام عـمـر نـشـسـتـم به آسـتـان شـمـا            همیشه خیره نشـستم به کنج خوان شما
مرا بس است ز روزی کمی ز نان شما            غـلام حلـقه‌به‌گوشت به شاه سرور بود

چنین غریب به چشمش ندیده کون و مکان            چـنـین اسیـر غـمی تا ابـد نـدیـده زمان
ز زهر گشته تن اطهرش بسی عطشان            تن نـحـیـف تـو امـا مـیـان بـسـتـر بـود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

صدای هلهـله‌ها بود و رقص دخترکان            تن نـحـیـف تـو امـا مـیـان بـسـتـر بـود

به دست و پا زدنت نانجـیب می‌خـندید            به «آب» گفتن تو ای غریب می‌خندید
شبـیه قاتل «شیب‌الخضیب» می‌خـندید            عـدو غـریبه اگر بود بِه ز هـمسر بود

عطـوفت و دل سنگـش اگر نمی‌مرد آه            تـو را به بـام با طـناب گر نـمی‌بـرد آه
کمی ملاحظه می‌کرد و گر نمی‌خورد آه            لـبت به تـیـزی پـلـه چـقـدر بـهـتـر بود

تو را کشید و رسیدی به بام خانۀ خود            چه روضه‌ها که تو دیدی به بام خانۀ خود
»حسین» را تو چشیدی به بام خانۀ خود            پـناه جـسـم رهـا بـال چـنـد کـفـتـر بود

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شب‌نـشینانِ فـلک چـشم ترش را دیدند            همه‌شب راز و نیـاز سحـرش را دیدند

تا خدا سیر و سفر داشت همه‌شب، وَز اشک            غرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند


هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس            او دعـا کرد و ملائک اثـرش را دیدند

همه سیراب از این چشمۀ رحمت گشتند            سائلان بخـشـش دُرّ و گهرش را دیدند

عــمـر او آیـنـۀ عـمـر کـم زهــرا بـود            در جوانی همه شوق سفـرش را دیدند

دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم            شعـله‌های جـگـر شعـلـه‌ورش را دیدند

هرکه پروانۀ شمع غم او شد، هر شب            عـرشیان سوختن بال و پرش را دیدند

: امتیاز

شهادت حضرت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

گوشه‌ای افتاده بود و دست بر زانو گذاشت           گاه‌گاهی دست را بر دیدۀ کم سو گذاشت

گـاه می‌پـیچـید از دردِ زیاد و نـاله کرد           گاه می‌لرزید و دست خویش بر پهلو گذاشت


گاه از سوزِ عطش فریاد می‌زد العطش           گاه بر دیوارِ حجره بی‌تکّلف رو گذاشت

در میانِ حجرۀ در بسته شد مثلِ حسین           یا حسینی گفت و روی گونه‌هایش جو گذاشت

گاه می‌گفت از سُـویدای دلش یا فـاطمه           گوشه‌ای رفته دو دستش را روی بازو گذاشت

این جوان نورِ دو چشمانِ علی موسی الرضاست           غصّه‌ها در میانِ سـینۀ خود تو گذاشت

گریه کن در این مصیبت با تمامیِّ وجود           گوشه‌ای افتاده بود و دست بر زانو گذاشت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

گـاه می‌پـیچـید از دردِ زیاد و نـاله کرد           گاه می‌لرزید و دستش روی پهلو گذاشت

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

به دیوار قفس بشکسته‌ام بال و پر خود را            زدم تـنهای تـنهـا نالـه‌های آخـر خود را

درون شعله همچون شمع سوزان آتشی دارم            که آبم کرده و آتش زدم پا تا سر خود را


قفس را در گشوده، صید را آزاد بگذارید            که در کنج قفس نگذاشت جز مشتی پر خود را

لبم خشکیده یارم گشته قاتل حجره در بسته            مگر با قطره اشکی تر نمایم حنجر خود را

بـیا و این دم آخـر به من ده قـطـرۀ آبـی            که خوردم سال ها خون دل غم پرور خود را

چه گوئی ای ستمگر در جواب مادرم زهرا            اگر پرسد چرا لب تشنه کشتی شوهر خود را

اجل بالای سر، من در پی دیدار فرزندم            گهی بگشوده‌ام گه بسته‌ام چشم تر خود را

به یـاد شعـله‌های نالۀ ابن الـرّضا (میثم)            سزد آتش زنی هم نخل، هم برگ و بر خود را

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کنیزان لحـظه‌ای آرام، شاید بشنوم یکدم            صدای نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را

بزن کف، پایکوبی کن، بیفشان دست، امّ الفضل            که کشتی در جوانی شوهر بی‌یاور خود را

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

به یـا شعـله‌های نالۀ ابن الـرّضا (میثم)            سزد آتش زنی هم نخل، هم برگ و بر خود را

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

تشنگی غالب شده آه از جفای حجره‌ام            مانـده‌ام تنهای تنها در سرای حجـره‌ام

می‌شوم پهلو به پهلو کاش امدادی رسد            نالـه‌هـایم گـم شده در لابـلای حجـره‌ام


یـادِ جـدّم می‌کـنـم یـادِ لـبـانِ تـشـنـه‌اش            روضه برپا شد دوباره در خفای حجره‌ام

بسته‌اند در را به رویم تا که مرگم سر رسد            آه از افـطار شـوم و بی‌حـیای حجره‌ام

همـسر نامهـربـانم باقـساوت تر شده...            درد من را چاره کرده با دوای حجره‌ام

ضجّه‌هایم را کسی نشنید غیر از مادرم            بوی او پیچـیده قطعاً در بنای حجره‌ام

آمـده پهـلـو شکـسـته فـاطـمه بر دیـدنم            بوی جنّت می‌رسد در جای جای حجره‌ام

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تشنگی غالب شده آه از جفای حجره‌ها            مانـده‌ام تنهای تنها در سرای حجره‌ها

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است،  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

عدّه‌ای کف می‌زنند و شادمانی می‌کنند            من پناهـنده شـوم آخـر کجایِ حجـره‌ام

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : عباس احمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آن روز کـاظـمین چو بـازار شام شد            دنـیــا بـرای بــار نـهـم بـی‌امــام شـد

دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت            آن‌قدر اشک ریخت که چشمش تمام شد


جـنّت وزید و حُـجـرهٔ در بـسـتهٔ امام            در بارش ملائکـه خود، بار عـام شد

آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد            آن روز ذوالفـقـار عـلـی در نیـام شد

آتـش نشـست در جـگـر کـربلایی‌اش            یعنی به رسم خـون خدا تشـنه‌کام شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

تا سایه‌بـان شود به تن زهـر دیده‌اش            خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : چهارپاره

بـایـد از روضه گـفـت سربـسته            روضه باز است و حجره در بسته
بـه کـدامـیـن گـنــاه در قــتــلـش            اُمِّ رذل ایـنـچـنـیـن کـمـر بـسـتـه


سـرش افــتـاده اسـت بـر شــانـه            دسـت و پـا مـی‌زنـد غــریـبـانـه
سـوخت از داغ این امام غـریب            جــگـــر آشـــنـــا و بــیــگـــانـه

آخرین لحـظـه‌ها دلش غم داشت            روضه‌اش بوئی از محرم داشت
یـاد جــد غــریـب خــود افــتــاد            روضــۀ او بـرادری کـم داشـت

قــلـم ایـنـجـا کــمـی سـخـن دارد            حـضـرتش سـایـه بـر بـدن دارد
تنـش عـریان نشد خـدا را شکـر            روضه خوان گـفت پیرهن دارد

شـکـر حـق پـاره تن نشد هرگز            یـا که بـی‌پـیـرهـن نـشـد هـرگـز
ده ســواره تـنـش نــکــوبــیــدنـد            پس جـسـارت به تن نـشد هرگز

جگرش پاره شد ولی سر داشت            شکر حق که سری به پیکر داشت
ســاربــانــی نــبــود اطــرافــش            دست و انگشت سالم آخر داشت

جـد او را ولـی چـه بـد کـشـتـنـد            فـقـط از کـیـنه و حـسـد کـشـتـند
ظــالــمــی بــا دوازده ضــربــه            عـده‌ای مست بـی‌خـرد کـشـتـنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

وسـط هـلـهـلـه دلـش غـم داشـت            روضه‌اش بوئی از محرم داشت

دل آن بــی حــــیـــا نــشــد آرام            بـدنـش را کـشـیـد تـا ســر بـــام
دوسه روزی پس از شهادت هم            شـد رهـا روی بــام جـسـم امـام

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعفمحتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مـثـله شد این بـدن نـشـد هـرگـز            شـده بـی‌پـیــرهـن نـشـد هـرگـز

جگرش پاره شد ولی سر داشت            تا نفس داشت سر به پیکر داشت

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

روضه سـوزاند، دلِ چوبی منـبرها را            خیس کرد اشکِ غمت گونۀ نوکرها را

غـزلِ مـرثـیه‌ات مثـل زغـالی سـوزان            بـاز ســوزانـد، دلِ نـازکِ دفـتـرهـا را


داغ، سخت است، ولی داغ جوان سخت‌تر است            پـیـر کـرده‌ست جـوانـیِ تو مـادرها را

اسب‌ها حـمله نکـردند، به بی‌جـانی تو            روسیاهند، از آن روز که پیکرها را

باز هم شکرِ خدا نیـزه‌ به دستی نرسید            مثل آن روز، که بردند، همه سرها را

باز هم شکر، که ناموس تو را لال شوم            کـه نـدیـدی غـمِ دزدیـدنِ مـعـجـرها را

بـا جـوان‌مـرگی تـو یـادِ جـوان افـتـادم            برد، تـابـوتِ عـبـایش عـلی‌اکـبـرها را

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ ازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

آفـتـابِ تـنت افـتـاد، لـب بـام، سه روز            ای خـدا خـیر دهـد باز، کـبوترها را

که رسیدند، به دادت؛ که نسوزد جسمت            ریخـتـند از تن خود بر بـدنت پـرها را

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : سعید خرازى نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

زَهـرى اُفـتاده بـجـانم که نـمـانَـد اثـرم            دست و پا می‌زنم و نیست کـنارم پدرم

جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نریخت            خواهرى نیست مَرا لَختِه ببـیند جِگرم


زَهر در آب نمود و آب را زَهرَم کرد            روزه بودَم من و اِفطار به دِل زَد شَررَم

می‌کِشَم سینه و دِل را به زَمین می‌خَندد            فَـرقى انگـار ندارد که چه آید بِه سَرَم

آب آوَرد زَنـى، یــادِ هِـــلال اُفـــتــادم            کَـربَـلا آن به آن مـی‌گُـذَرَد از نَـظَـرَم

خاکِ این حُجـره کُجا و تَهِ گودال کُجا            به تَنَم نِیزِه نَخُورده است و جُدا نیست سَرَم

پِـدَرَم بود، مَـرا بِـینِ عَـبـا می‌پـیـچـیـد            گرچِه پاشیده زِ هم نیست تَنَم دور و بَرَم

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

مـهـر شـما در دل عـاشـق فـتـاد            خیر دو دنیا به من این فیض داد
باب کـرم هـستی و باب الـمـراد            اَســئَــلُـکَ بِــجُــودک یـا جـــواد


تـا کـه تـوسـل به تـو آغــاز شـد
هـر گـره ای داشـت گـدا بـاز شد

ای نـمک سـفـرۀ سلـطـان طوس            محضر تو خیل ملک خاک بوس
آیـنـۀ صورت شـمـس الـشـموس            دلـخـوشیِ عـمـر انـیـس النفـوس

ای عــلـی اکــبـر مـلـیــح رضــا
حـلـقـۀ مـوی تـو ضـریـح رضـا

جـود تو شد مـظـهـر کُـلِّ صفات            نـام تـو فــتّـاح هـمـه مـشـکـلات
نـازتـریـن تـک پــسـر کـائـنــات            حـق بـده بـابـات بـمـیــرد بـرات

بـوسـه ز لـبـهـای تـو کـار رضـا
ای هـــمــۀ دار و نـــدارِ رضـــا

گـوشـۀ حـجـره شده جایت چرا؟            مرگ شده ذکـر و دعـایت چرا؟
بـسـتـه شـده راه صـدایـت چـرا؟            آب نــیـــاورده بــرایــت چـــرا؟

شعله به جان و دل زهـرا مکش
جان رضا روی زمین پـا مکـش

ضربه به حـیـثیت افـلاک خورد            رنگ کبودی به رخی پاک خورد
موی به هم ریخته‌ات خاک خورد            داد زدی دورِ لـبت چـاک خورد

بـا جـگــر سـوخـتـه پـرپـر زدی
بر دَرِ حـجـره چـقـدر سـر زدی

آب نخوردی… بدنت پا نخـورد            یک نخی از پیروهنت پا نخورد

در تـه گـودال تـنـت پـا نـخــورد            مثل حـسـین بر دهنت پا نخـورد

یـاد حــسـیـن دیــدۀ تــر داشـتـی
شکـر خـدا را که تو سـر داشتی

چـنگ به موی سـرش انـداخـتـند            روی تـن بـی ســر او تـاخــتــنـد
خـیل زنان رنگ ز رخ باخـتـنـد            پـیـکـر غـارت شـده نـشـناخـتـنـد

عـمّه از آن لحـظـه گـرفـتار شـد
نــاقـه نـشـیـن راهـی بــازار شـد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ ازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

خون ز لب خشک تو پاشید وای            لـحــظـۀ پـرپـر زدنـت دیـد وای
چـشـم به چشمان تو خـندید وای            تشت زنان دورِ تو رقـصید وای

شـعـله به جان تو چـنـین ریخـته
آب به پـیـش تو زمـیـن ریـخـتـه

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

یـاد حــسـیـن دیــدۀ تــر داشـتـی            هر چه سـرت آمـده، سـر داشتی

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : عليرضا خاكساری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب

مبدا که باشد طوس مقصد کاظمین است            در آسمان‌ها هم زبانـزد کاظمین است

هر جا که بوی تو می‌آید کاظمین است            با این حساب امروز مشهد کاظمین است


وقـتی که مـحـو دیـدن بـاب الـجـوادیم

انـگــار اصـلا زائــر بـاب الــمـرادیـم

مهر و محبت حلم و بخشش جود و رحمت            در جـان تو کـرده تـجـلّی بـی‌نـهـایـت

شاعر می‌افتد پای توصیفت به زحمت            داری بـه سـر عـمـامـۀ سـبـز امـامـت

پـاکـی زلالـی مـهـربـانی و عـطـوفـی

ای مـعـدن الـرحـمه رئوف بن رئوفی

بسکه خـدای تـو مـلاحـت بـر تو داده            دل می‌بـری با چـشم و ابروی گـشاده

ای تالی شـمس الشـموس ای شاهزاده            از کـودکـی هـسـتـی بـزرگ خـانـواده

وقــتـی عـلـی اکــبــر مــولای مــایـی

یعـنی تو هـم خـلـقا و خُـلقا مصطفایی

عـلم الیـقـین و مـظـهـر تـوحـیـد بودی            در نـا امــیــدی مــایــۀ امــیــد بــودی

راه نـجـات از ورطـۀ تــردیــد بـودی            نُـه سـالـه امـا مـرجـع تـقــلـیـد بــودی

خـورشـید زاده مـاه پیشت رخ گرفـته

هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته

نه ساله بودی رهبری کردی جهان را            در آستین داری جـواب حـاضـران را

داری به دست خـود زمـام آسـمـان را            دادی به ما از صلب خود صاحب زمان را

عـمری مسلـمان‌های اسلام تو هـستیم

چـشـم انـتـظـار مـغـز بـادام تو هـستیم

معـنا بگـیرد عـلم و دانش تحـت نامت            حکـمت هـمـیـشه می‌گـذارد احـترامت

یحی بن اکـثـم مات و حـیـران کلامت            جـای سخـن‌هـای تو بنـویـسـم قـیـامت

با احتجاجت فتح خیبر کردی آن روز

با تیغ نطقت کار حیدر کردی آن روز

چــشـم تـمــنّـا را بـدوزم بـر نـگـاهـی            یا سـیـدا لـسـادات ابـا جـعـفـر نـگـاهـی

تا حـال و روز من شـود بهـتر نگاهی            کی می‌کـنی بر جـانب نـوکـر نگـاهی

با یک نگـاه تو "مـوفـق" می‌شـوم من

بر جمع اصحاب تو ملحق می‌شوم من

سرچشمۀ مهر و عطوفت کوه احساس            بیرون زند از حجره‌ات عطر گل یاس

بر روضه‌های فاطمه هـمواره حساس            غـیرت به مـادر داری آقـا مثل عباس

مـشـتــاق انـجــام امــور نـا تـمــامـیـم

ما هـم شـبـیـه تـو به فـکـر انـتـقـامـیـم

با سـفـره‌هـایت هرکـسی که آشـنـا شد            بیرون نرفت از روضه‌ات حاجت روا شد

هـر جـا که آمـد نـام تـو دارالـشـفا شد             با ذکـر تو آجـیل مان مشکـل گـشا شد

عطری دگر بر هـفـته داده چهـارشنبه

مـائـیـم و خـتـم یـا جـواد چـهـارشـنـبه

نَحـنُ مَـوالِـیـکُم بِـزَهـرا یابن سلـطـان            یـا سـیـدی اُنـظُـر اِلـیـنـا یابن سلـطـان

ما را سفـارش کن به بابا یابن سلطان            روضـه مهـیـا شد بـفـرما یابن سلطان

گـنبد به روی دوش خود پـرچم گرفته

بـابـا بـرایت مـجـلـس مــاتـم گـرفــتـه

عمری میان روضه‌هایت گریه کردیم            بر غـربت بـی‌انـتهـایت گـریـه کـردیم

تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم            با ضـامن آهـو بـرایت گـریـه کـردیـم

شهری به پای رفتن تو غـصه خورده

هـمـسایه از هـمسایۀ خـود ارث بـرده

هر روز مهمانی به غیر از غم نداری            بر زخـم‌هـای کـهـنه‌ات مرهـم نـداری

حـتـی مـیـان خـانـه‌ات مـحـرم نـداری            جز گـریه کـردن راه دیگر هم نداری

ای وارث درد حسن خون بر دلت شد

وقـتی شـریک زنـدگـی‌ات قـاتـلت شد

از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت            تنها نه بال و پر تمام پیکـرت سوخت

تو سوختی از غصه قلب مادرت سوخت            از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت

با نـالـه‌های تو زمین و آسمان سوخت

در ماتمت قـلب تمام شیـعـیان سوخت

شکر خدا سر نیزه و تیر و کمان نیست            بر سیـنـۀ تو رد پـایی از سـنان نیست

در دست اُمّ فضل دیگر خیزران نیست            انگشترت دیگر به دست ساربان نیست

شـکـر خـدا دیـگـر به دنـبـال سـر تـو

از دشـمـنت سیـلی نـخـورده دخـتر تو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

با نـالـه‌های تو هـمـه کـل می‌کـشـیدنـد            در پیش چـشم فـاطـمه کل می‌کـشـیدند

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دوبـاره قُـلـقـله در عـرش کـبـریا افتاد            عـزیز فـاطـمـه ابن الـرضا ز پـا افـتاد

اگر غـلط نکـنم این حـسـینِ دیگـر بود            ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد


ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد            به روی چهـرۀ او مثل پنجـه، جا افتاد

همین که زهر اثر کرد زانویش خم شد            میان حـجـرۀ دربـسـتـه بـی‌صدا افـتـاد

ز سـوز تـشـنگی آهـسته گفت یا جـدّاه            بـیـا کـه بـر جـگـرم آتـشِ جــفـا افـتـاد

نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار            به شعـله‌های عـطش، حجّت خـدا افتاد

کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند            نـگـاهِ هـادیِ دین سـوی کـربـلا افـتـاد

نداشت خواهری از غصه‌اش بمیرد باز            هزار شـعـله ز داغـش به جان ما افتاد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

مـیـان هـلهـله‌هـا، نـالـه‌هـای او گم شد            و ظـرف آب ز دست کـنـیـزهـا افـتـاد

بروی بام، تنـش را کشان کشان بردند            و بارهـا سـرش از ‌پِـلّـه، بی‌هـوا افتاد

کبوترانِ حـرم، خـوب سایه گـسـتردند            ولی حـسـیـن به گـودالِ پُـر بـلا افـتـاد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

بیا یکـدم تمـاشا کن ببـین حال پـریشانم            بود ذکر لـبم هر دم بـیا بابا رضـا جانم

بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار            که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم


زسوز زهر می‌غلتم ازاین پهلو به آن پهلو            به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم

بخود پـیچـیده‌ام اما تنم را برنگـرداندند            دراین ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم

زنـان شـام دور عـمۀ ما هـلهـله کـردند            به یاد عمّه‌ام در کوچه و بازار گـریانم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

کنیزان کف زدند و من به یاد شام افتادم            دراین حجره به غیر از روضۀ عمه نمی‌خوانم

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : میثم مومنی نژاد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

آتـش گــرفــتـه خـانـۀ دل، آه مــادر            می‌سوزم از زهـر هـلاهـل، آه مادر

عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند            با دسـت خـونـیـن مـقـاتـل، آه مـادر


دلهای سنگ دشمنان هم سوخت بر من            من دشـمنی دارم به منـزل، آه مادر

بازا که سر بگذارد این دریای غربت            با گـریه بر دامـان سـاحـل، آه مـادر

لب تشنه هستم، قـتـلگاهم کـربلا شد            قـاتـل نـشـسـتـه در مـقـابـل، آه مادر

مشکل ندارد، تشنه مردن، لیک عطشان            در زیر خنجر هست مشکل آه مادر

مادر رضایت را خبر کن تا بـبـیـند            آتش فـتـاد او را به حـاصـل آه مادر

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : عالیه رجبی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من که آمد به لب از زهر هلاهل جانم            نـهـمـیـن نـور خـدا و پـسـر سـلـطـانـم

این خودش درد بزرگیست برایم که شده            یـار هـمـخـانـۀ من قـاتـل و زنـدان‌بـانم


دست و پـا می‌زنم و مـادر من می‌بـیند            نـالۀ « یا ولـدی » شـعـله زده بـر جـانم

رمقی نیست که حتی به هـوای نظری            صورتم را به سـوی فـاطمه برگـردانم

تشنه لب در وسط حُجره به جدّم گـفتم            کاهـش جان تو من دارم و من می‌دانم

که چه کرده ست غریبانه عطش با جگرت            سوخت مـثـل تو سـراپـا هـمۀ بـنـیـانـم

جرمم اینست جگر گوشۀ زهـرا هستم            شد در این حال، جوانمرگ شدن تاوانم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

دور تو هـلهـله کردند، همه رقـصیدند            من هم آتـش زده از هـلهـلـۀ شـیـطـانم

وقت تشـیـیع تن خـسـتۀ من تا سـر بام            کرد اصابت به لب پـله، لب و دنـدانـم

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

هم جـوادی و هم جـوان هستی            پـیـر جـمـع پـیـمـبـران هـسـتی

هـم شـکـوه زمـیـن خـاکـی مـا            هم سـتـون‌های آسـمـان هـستی


اَشـهَـدُ و أَنَّ صـاحـب کــرمـی            اَشـهَـدُ و أَنَّ مـهـربـان هـسـتـی

خـالـق جــمــلــۀ پُــر از جــود            بـیـشـتـر پـیـش ما بـمان هستی

پـدرت شـهـره بـر رئـوفی شـد            شک ندارم تو هم هـمان هستی

خون زهرا به رگ رگت جاری‌ست            دائـمـاً فـکـر دیـگـران هـسـتـی

تـشـنـه هـستی ولی یـقـین دارم            شاکی از دست خیزران هستی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ زیرا لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

پـیـکـرت روی بــام بــود امــا            هر چه باشد شما جـوان هستی

مـن فــدای پَـــر کــبــوتــرهــا            که ز خـورشید در امان هستی

بــام خـانـه کـجــا و آن گـودال            دور از چـشـم سـاربـان هـستی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بردار از خاکِ کـفِ حُجـره سَرَت را            از بی‌کسی کـمتر صدا کُن مادرت را

آهِ جـگــر سـوزَت امـانـت را بُـریــده            آتش زدی با سرفه‌ات دور و بَـرَت را


حــتــی تــوانِ ایـسـتــادن هـم نــداری            قـوّت نـداری وا کُـنی بـال و پَرَت را

پیداست از حالِ وَخیمت زَهر بدجـور            آتـش زده بــاغِ گُــلِ نــیــلــوفَــرَت را

داری به خود می‌پیچی اما حیف اینجا            چـشـمی نمی‌بارَد دلِ غَـم پـروَرَت را

بایـد که تـنهـا در غـریـبـی بـگـذرانی            در خـانـۀ خود لحـظـه‌های آخـرَت را

بی‌حرمتی شد به مقامت باز هم شُکر            خنجـر نزد بوسه ضریحِ حنجَـرَت را

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

اینجا جوابِ ناله‌هـایت نیـش‌خـند است            اصلاً نـمی‌فـهـمـند چـشـمـانِ تَـرَت را

با هـلهـله با پـایـکـوبی خـنـده کـردنـد            سـوزِ صـدای خـسـتۀ بی‌جـوهَـرَت را

در پیشِ رویت آب را رویِ زمین ریخت            می‌بـیـنـی آقـا دشـمـنـیِ هـمسَرَت را؟

مـی‌دانـم امـا شــرم دارم کـه بـگـویـم            بُـردنـد پـشـتِ بـامِ خـانـه پـیـکـرَتَ را

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

همسری نامهربان، بال و پرم را زخم‌ کرد            طعنه‌هایِ بی‌حسابش، شهپرم را زخم‌ کرد

العطش گفتم که یک جرعه رسد آبِ حیات            این تقـلّاها، تمامِ پـیـکـرم را زخـم‌ کرد


حال و روزم‌ را نظاره کرد زهرایِ بتول            دیدنِ من، قلبِ زهرا مادرم را زخم‌ کرد

رویـتِ مـاهِ کـبـودی کـه مـلاقـات آمـده            عاقبت هم پلک و هم چشمِ ترم را زخم‌ کرد

چون عمویم مجتبی خیلی غریبم شیعیان            خاطـراتِ بیـنوایی، دفـترم را زخم‌ کرد

با لبِ تشنه چنان جدّم حسین جان می‌دهم            تشنگی بدجور کلِّ حنجرم را زخم‌ کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

می‌برند این جسمِ زارم‌ را به سویِ پشت بام            پلّه‌هایِ تیزِ این خانه، سرم را زخم‌ کرد

زبانحال امام رضا علیه‌السلام در شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : پیمان طالبی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

زهر آبت کرده آن قـدری که پیدا نیستی            نه! تو فرزند من؛ آن زیبای رعنا نیستی

نیل اشکم را به دست چاره سازت خشک کن            ای مسیحاروی من! کمتر ز موسی نیستی


درد پهلوهای تو ارثی‌ست، بر آن صبر کن            میوه قـلـبم! مگـر فـرزند زهـرا نیـستی؟

وقت مـرگـم آمدی، من نیـز امروز آمدم            با رضا باشی تـمام عـمر تـنهـا نیـسـتی!

با وجود اینکه داری می‌کشی پا بر زمین            باز هـم شکـرخـدا که اربـاً اربـا نیـسـتی

رأس اکبر رفت روی نیـزه‌ها در کـربلا            من ندارم طاقـتـش را، شکر آنجا نیستی

اشک می‌ریزی سبیکه! آه حـق داری ولی            خوش به حال تو که جای اُمّ لیلا نیستی!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی حذف شد زیرا اولا امام جواد پدر امام هادی است ثانیا اینگونه حرف زدن در شأن امام نیست

وقت مرگت درک حال من برایت مشکل است            آه تقـصیر خـودت هم نیست، بابا نیستی!

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

 

پیکرت بر پشت بام خانه خواهد رفت لیک            چاک چاک و بی کفن بر خاک صحرا نیستی

صبر کردی بر مصائب، مثل اکبر روی نی            شاهـد سـیـلی به روی عـمّـه اما نیـسـتی

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف            بی‌وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف

کلِّ عالم خون بگرید در عزای تو کم است            ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف


ارباً إرباً شد دلت از فـتنه و نامردی‌اش            زهرِ کاری یک طرف، جور و جفا از یک طرف

خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده‌اند            داغِ مادر یک طرف، کرببلا از یک طرف

تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان            بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف

کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت            بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف

روزیِ ماه محـرم از شما خواهم گرفت            رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف

از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم            راهی‌ام کن اربعین کرببلا از یک طرف

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

ارباً إرباً شد دلت از فـتنه و نامردی‌اش            زهرِ کاری یک طرف، رقاصه‌ها از یک طرف

تشنه‌ای و طالبِ آبی واین‌ها یک طرف            بر زمین می‌ریزد آب آن بی‌حیا از یک طرف

می‌کِشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت            می‌خورد بر کنج پله، بی‌هوا از یک طرف

پیرمـردان آمدند و بهـرِ قـربت می‌زدند            با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی            بین چشمت چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی

مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی            هر زمان که روضۀ جانسوزِ مادر داشتی


در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود            محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی

روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد            بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی

بین شهری که پُر از دشمن پُر از خونخوار بود            لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی

خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود            تو ولی در خانه زندان بانِ دیگر داشتی

روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت            در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی

تشنه جان دادی دم آخـر شبـیه جدّ خود            مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی؟!

قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت            حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را            لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی